رسیدن به موفقیت در 100 روز

موفقیت

خواندن این مطلب

7 دقیقه

زمان میبرد!

رسیدن به موفقیت در 100 روز

در این مقاله می خواهیم با انواع هدف گذاری آشنا شویم. اکثر مردم برای یک مسافرت چند روزه، بیشتر از تعیین هدف زندگیشان وقت می گذارند. قانون کیدلین لاو (Kidlin Law) می گوید: “اگر بتوانید مشکلی را بصورت دقیق و واضح بنویسید، نیمی از آن مشکل را حل کرده اید.” آقای زیگ زیگلار نیز دراین باره می گوید: “هدفی که درست انتخاب شده، نیمی از آن بدست آمده است.” فقط با تعیین هدف است که شانس رسیدن به خواسته ها بیشتر می شود. امروز کارهایی را انجام می دهم که دیگران حاضر نیستند انجام دهند، تا فردا کارهایی را انجام دهم که دیگران قادر نیستند انجام دهند.

قبل از خواندن این مقاله به شما مقاله ی ۱۵ راه دستیابی به موفقیت در کسب و کار را پیشنهاد می کنیم مطالعه کنید.

موفقیت و ترسیم آینده

ترسیم آینده برای رسیدن به موفقیت :

آینده خودت را ترسیم کن و خانه رویایی‌ خودت را در ذهنت ببین. هدف یعنی چیزی که می خواهی به آن دست پیدا کنی و کسی که می خواهی باشی. برای کسب و کاری که می خواهم راه اندازی کنم، باید فروش و تبلیغات و صبر و… را یاد بگیرم.

میوه هدف چیست؟

میوه هدف همان شکست خوردن سریع است. اگر هدفی بگذاری و به آن هدف نرسی، زودتر برمیگردی ولی اگر هدف نگذاری، به سمت بیراهه خواهی رفت. میوه بعدی، تعطیلی حرف مردم و احتمال موفقیت و رضایت از زندگی می باشد.

پیشنهاد مطالعه : 10 راز رسیدن به موفقیت در کسب و کار که تو باید بدانی

موفقیت و هدف گذاری

چرا هدف نمیگذاریم و این درخت ما میوه نمیدهد؟

هدف نمی گذاریم چون بلد نیستیم، برایمان مهم نیست، شکست قبلی داریم، ترس از شکست داریم و یا در کنترل ما نیست. مردم از این میوه ها محروم اند، چون هدفی ندارند یا فقط فکر می کنند که هدف دارند یا مثل سریال دایی جان ناپلئون هدف جعلی دارند، مثل رژ لب زدن به لب میمون. یا اینکه هدف بدون برنامه دارند یا برنامه غلط دارند یا بدشانسی می آورند. وقتی هدف تعیین می کنید، مغزتان روی آن هدف قفل می شود و انرژیتان متمرکز می شود که باعث می شود انرژیتان هرز نرود.

جهنم چیست؟

در آخرین روز زندگیتان روی زمین، شخصی که از خودتان ساخته اید با شخصی که می توانستید باشید، همدیگر را ملاقات می کنند و  آنجاست که حسرت خواهید کشید. سوالات: (به سوالات ذیل از 1 تا 10 نمره دهید) 1) چقدر یادگیری برایتان مهم است و حاضرید برایش تلاش کنید؟ 2) چقدر تعهد دارید تا پایان این صد روز با من باشید؟ 3) چه کارهایی می توانید انجام دهید تا نمره شما مقداری بیشتر شود؟ 4) یک اقدام انجام دهید تا نمره شما را نشان دهد؟

آیا کارهایی که در حال انجام آن هستید یا قصد انجام آن را دارید در رسیدن به موفقیت تاثیری دارد؟

می توانست اوضاعمان خیلی بدتر باشد ولی یکسری افراد تصمیم گرفتند که به اهدافشان برسند و اوضاع زندگی را برای همگان بهتر کنند. به قول مولانا که میفرماید: “تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید / تو یکی نه ای هزاری تو چراغ خود برافروز”.  

توجه شما را به خواندن مقاله ی 6 راهکار استثنایی برای موفقیت در کسب و کار جلب می نماییم.

هدف گذاری از پیله تا پروانه برای رسیدن به موفقیت

هدف گذاری برای رسیدن به موفقیت از پیله تا پروانه:

1)خودشناسی

2)رویاپردازی

3)پوست اندازی

4)پیله ارزیابی

5)اسکلت بندی

6)چالش صد روزه

خودشناسی از عوامل موفقیت

1.خودشناسی:

دنیا سعی می کند که میانگین بسازد، در صورتی که همه ما بصورت زیگزاگی هستیم. مهم ترین مسئله این است که قلق خودتان را پیدا کنید. مثلا: حسادت یک قدرت است، یعنی یک نیروی هل دهنده است به سمت چیزهایی که ندارید. در کتاب اسب سیاه نویسنده اشاره می کند که خرده انگیزه های ما چه هستند؟ خرده انگیزه ها حالتان را ذره ذره خوب می کنند. باید خرده انگیزه هایی داشته باشید که شما را به جلو بکشد مثل کار با تکنولوژی و یادگیری مداوم. یا شغلتان را درگیر این خرده انگیزه ها کنید یا  اینکه شغلتان را عوض کنید. فکر می کنید که افراد موفق  یک مسیر مستقیم را طی کرده اند؟ خرده انگیزه هایتان را پیدا کنید. رویاپردازی و بلندپروازی کنید، لازم است خودتان را لایق یک زندگی ارزشمند بدانید. آقای مکسول می گوید که بهترین راه برای داشتن ایده، داشتن ایده های زیاد است.

رویاپردازی

2.رویاپردازی:

رویاپردازی یافتن آرزوهاست، نه اهداف. مثل اینکه بگوییم اگر یک غول چراغ جادو داشتم؟ اگر میدانستم شکست نمیخورم؟ اگر چند صد میلیارد پول داشتم؟ اگر فقط یک سال زنده بودم؟ و… . دنیا برای رنج هایت احترام قائل نیست اما برای راه حل دادن به آن رنج احترام قائل است. مثال ، یک کاسه کردن آرزوها: یک متخصص باشم، کلی کتاب بخوانم، معروف شوم، سخنرانی کنم، کتاب ترجمه کنم. قرار نیست برای همه حیطه های زندگی  خودمان هدف بگذاریم، در یکسری موقعیت ها، اقدام های کوچک  کافی است. حال اهداف باقی مانده را اولویت بندی می کینم، چرا که اولویت یکسان نداریم و از 1 تا 10، نمره می دهیم. هدف جایگزین نداریم بلکه نقشه جایگزین داریم. بزرگترین مانع برای رسیدن به هدف، داشتن هدف دیگر است.

پوست اندازی برای رسیدن به موفقیت

3.پوست اندازی:

چرک نویس کثیف اول: اولین گام ورود به دنیای واقعی پوست اندازی است. فرهنگ ما متاسفانه مکتوب نیست. چرا که مکتوب بودن تعهد و شفافیت ایجاد می کند. ما هدف گذار بهتری می شویم به شرط آنکه با ترس هایمان مواجه شویم. چرک نویس کثیف دوم: این قسمت شامل تحقیق کردن و دقیق تر بودن و اضافه کردن فعل می باشد. عوامل بحران ساز شامل فجایع طبیعی، سیاست گذاری ها، تکنولوژی های مخرب، بدخواهان و بدشانسی است، بنابراین اهداف نمی توانند بلندمدت باشند، چرا که جهت ها و انتخاب ها مهم تر از تصمیم هستند. در راه موفقیت کلی سرندیپیتی وجود دارد. و اشتیاق سوزان به معنای خر کیف شدن می باشد. اگر هدف با خرده انگیزه هایت مغایر است، باید راه دیگری پیدا کنید، چرا که هدف نباید شادی شما را محدود کند. چرخه موفقیت: معنادار بودن و کامیابی، در مقابل صرفا به هدف رسیدن قرار دارد. در اینجا از تکنیک خب بعدش؟ استفاده می کنیم. فکر کنید به هدف رسیدید! خب بعدش؟ رسیدن من به هدف چه ارزشی به زندگی فلان شخص اضافه می کند؟ اولویت خودمان باشیم یا دیگران؟ نه همگان! نه خودم! فقط خودم. اما حرف دیگران که مرداب فرسودگی و تاییدطلبی است و نباید به آن توجه کنیم.

پیله ارزیابی موفقیت

4.پیله ارزیابی:

پیله ارزیابی شامل اشتیاق، معنادار بودن، اورژانسی بودن، ترسناک و چالشی بودن و واضح بودن است. هر کدام از این موارد را به خودم نمره بدهم و ببینم از 20 نمره چند میشوم؟ و چکارکنم که 0.5 نمره افزایش داشته باشم؟ هدف باید برایتان تعهد ایجاد کند. ما باید اهداف کمی سخت برای خودمان بگذاریم. یعنی باید از ناحیه امن خودمان خارج شویم و جسارت داشته باشیم. آیا این هدف باعث می شود که من یک شخصیت جدید بسازم. برتراند راسل میگوید:”همه ما شکست می خوریم ولی چه بهتر که این شکست در سایه یک اندیشه بزرگ باشد.” ما برای انجام کارها و رسیدن به هدف ها باید لحظه شامی (لحظه بی تجربگی) خودمان را داشته باشیم. بنابراین برای رسیدن به هدفتان به چه کسانی نیاز دارید را شناسایی کنید. هدف های ما هدف هایی هستند که ارزش رسیدن ندارند ولی وقتی که نمی رسیم یکسری ویژگی ها و مزایا برای ما دارد. برای هدف هایمان باید معیار مشخص کنیم.

5.اسکلت بندی:

یعنی هدف خودم را چکار کنم و چطور بنویسم؟ براساس شناختی که از خودم دارم، مثلا من می خواهم تا فلان تاریخ به این هدف برسم. هدفم را باید دقیق تر کنم. برای رسیدن به هدف از روش ها و تکنیک ها استفاده کنم. میزان پیشرفتم را اندازه بگیرم. من اینطور متوجه می شوم که موفق شدم. یعنی اولین گامی که خواهم برداشت این است که موانعی که در مسیرم هستند را می پذیرم.

6.چالش صد روزه:

عمل به فکر تقدم دارد و اولویت با عمل است. اگر کاری با زجر پیش می رود، یا هدفی اشتباه انتخاب کردم یا مسیر اشتباهی را میروم. مواجهه با موانع عبارتند از: فرار، پیشگیری، پذیرش، کمک گرفتن، شروع مجدد، حل مسئله، ریزکردن و تغییر نگرش. بنابراین باید اولین گام الزام آور را برداریم مثل بلیط هواپیما، بلیط سمینار، ثبت نام، قسط اول، تنظیم جلسه و تماس اول. اما اگر نرسیدم چه انفاقی میافتد؟ دلیل اصلی شکست این است که افراد، نقشه جدیدی برای نقشه هایی که شکست خورده، جایگزین نمی کنند.

جمع بندی:

از توضیحات بالا نتیجه می گیریم که باید موارد ذیل را رعایت کنیم: حذف دوپامین بی ارزش، ارزیابی روزانه عملکرد (نه هدف)، حذف بزرگترین سارق زمان، عملکرد یک دقیقه ای تا یک ساعته در پربازده ترین ساعت روز، نگارش 15 قلق در 15 هفته؛ قلق یعنی خودتو بهتر بشناس. اولین جلسه را چه زمانی با خودم می گذارم که خودشناسی انجام دهم؟ (گام اول الزام آور) چقدر برای رسیدن به اهداف خود حاضرید این موارد را رعایت کنید؟برایمان بنویسید که چند درصد از موارد ذکر شده را رعایت کردید و به نتیجه رسیدید.  
نام و نام خانوادگی(ضروری)
شغل شما(ضروری)
منبع : آکو

درباره نویسنده



نظرات کاربران



دیدگاهتان را بنویسید

مطالب مرتبط



محصولات جدید

جستجو کنید ...

تحلیل وضعیت فعلی کسب و کار شما

با پر کردن پرسشنامه ذیل از وضعیت موجود در کسب و کارتان مطلع شوید.