طبق تحقیقات روانشناسی رفتاری، فاکتوری به نام “تناقض زمانی” به عنوان یک عامل مهم در وقوع اهمال کاری معرفی شده است. این تحقیقات نشان می دهد که ما اغلب از انجام کارها، در زمان خودش اجتناب می کنیم؛ چرا که مغز ما به دنبال پاداش های فوری و راحت است و آن را به پاداش های طولانی مدت ترجیح می دهد. به طور کلی زمانی که مشخص می کنیم کاری را در آینده انجام دهیم، مغز ما چون متوجه می شود که پاداش کار در لحظه نیست و طولانی مدت است، از انجام آن سر باز می زند؛ اما اگر کاری را در لحظه مشخص کنیم که انجام دهیم مغز نسبت به آن تمایل نشان می دهد. در حقیقت موضوع اصلی این است که مغز ما فرق بین کار لحظه ای و کار طولانی مدت را به خوبی تشخیص می دهد.
اهمال کاری یک چالش روزمره است که خیلی ها با آن روبرو می شوند. وقتی می گوییم “فردا شروع می کنم” یا “از هفته بعد باشگاه می روم”، در واقع به اهمال کاری دچار شده ایم. اهمال کاری را می توان به تعویق انداختن کارهای مهم تعریف کرد که ممکن است به دلایل مختلف اتفاق بیفتد.
پیشنهاد مطالعه: ۱۵ راه دستیابی به موفقیت در کسب و کار
احساسات ناخوشایند از احساسات لذت بخش، بیشتر هستن و کفه ترازو به سمت منفی ها سنگینی می کند. ما آدم ها نیز از احساسات منفی بیزاریم و مدام از آن ها فرار می کنیم، حتی اگر به قیمت از بین بردن کسب و کارمان باشد.
معمولا تا ساعت 24 شب قبل از ارایه پروژه یا تا زمانی که یک نفر سرمان فریاد نزند و یادآوری نکند یا تا وقتی که تحقیرِ شکست مطلق از رگ گردن به ما نزدیکتر نباشد یعنی همان تا دقیقه ی 90، هیچ کاری انجام نمی دهیم. دقیقه ی 90 معادله تغییر می کند. فشار بیش از حد می شود و احساسات مثبت ناشی از انجام کار، از احساسات منفی سنگین تر می شود. در واقع انجام ندادن کار از انجام دادن آن دردناک تر است و بالاخره در این لحظه آن کار به هر شکلی انجام می شود.
نکته: همه ی این موارد تنها، راهکار هستند اما ریشه ی تنبلی را خشک نمی کنند.🚨
ترس های پنهان، ترس از شکست، ترس از موفقیت، ترس از آسیب پذیر بودن، ترس از رنجاندن و … همیشه یک ترس وجود دارد که به سبب آن کارها را به تعویق می اندازیم.
هرچه کارها هم راستا با هویت ما باشند اشتیاق بیشتری برای انجام آن کار داریم و برعکس، هر چه انجام کاری هویت ما را بیشتر تهدید کند بیشتر از انجامش اجتناب می کنیم. این یک قانون است که هم در مورد مسائل خوب و هم مسائل بد صادق می باشد. بدست آوردن یک میلیارد پول به اندازه ی از دست دادنش ترسناک است و به همین دلیل است که اکثر افراد از موفقیت می ترسند و همین باعث می شود که ریسک پذیر نباشند و در حاشیه ی امن خودشان بمانند چرا که در این دسته از افراد ترس از شکست بر رسیدن به موفقیت غالب است.
مثلا ما هرگز به دنبال نوشتن دستورالعمل شغلی که رویای آن را در سر می پنداریم نیستیم، چون این کار هویت فعلی ما را زیر سوال می برد. ما به کارمند خودمان نمی گوییم که دیگر دلمان نمی خواهد با او کار کنیم؛ چون اینکار با هویت ما به عنوان یک شخص مهربان در تضاد است. این ها تصمیماتی هستند که ما آن ها را به تاخیر می اندازیم چون نگاه ما به خودمان را تهدید می کند و این تهدید حقیقت دارد. همه ی ما باور هایی داریم و از این باورها به شدت مراقبت می کنیم. پس من اگر کار می کنم، خیلی پشتکار دارم و پر تلاش هستم. پس، از انجام هر کاری که این صفت را زیر سوال می برد اجتناب می کنم.
من به عنوان یک مدیر، تلاش می کنم خودم را متقاعد کنم که بی نظیر هستم. به همین خاطر از نوشتن یک دستورالعمل ساده اجتناب می کنم؛ چون هویت من را تهدید می کند و همین باعث می شود من نوشتن را به تعویق می اندازم و این یک روش “مثبت فکر کردن” است که در نهایت به ضرر من تمام می شود؛ در حالیکه اگر تصورم این باشد که من یک مدیر خیلی معمولی هستم، در این صورت انجام دادنش هیچ تهدیدی برای من نخواهد داشت. پس آدم ها با مثبت فکر کردن بیش از حد، از مسیر، بیشتر و بیشتر دور می شوند. برای همین من از جملات برو انجام بده، تو می توانی، تو خیلی باهوشی، تو از پس هر کاری که بخواهی بر می آیی و … استفاده نمی کنم.
هر چقدر از این قبیل جملات بیشتر به خودتان بگویید و به خودتان برچسب بزنید، هر عملکرد ساده و کوچکی می تواند این باورها را تهدید کند. ما باید از این باور ها رها شویم و قبول کنیم که شکست جزیی از مسیر است و لازمه رشد است. بپذیریم که آنقدر هم مدیر خوبی نیستیم، آنقدر هم نتوانستیم خوب عمل کنیم. درست بعد از پذیرش این موضوع احساس رهایی خواهیم کرد و به لجاجت انجام ندادن و آموزش ندیدن خاتمه می دهیم. چون دیگر هویت مدیر خوب را نداریم که از آن مراقبت کنیم. وقتی ترس های خود را قبول کنیم دوباره شروع به انجام دادن خواهیم کرد؛ وقتی قبول کنیم آنقدر ها هم خوب نیستیم آن زمان است که شروع می کنیم به آموزش دیدن.
مهمترین ویژگی های اخلاقی افرادی که به اهمال کاری متمایل هستند عبارتند از:
اهمال کاری می تواند تاثیرات جبران ناپذیری بر زندگی انسان داشته باشد. برخی از این تاثیرات عبارتند از:
ترک اهمال کاری برای هر فرد وابسته به میزان و شدت اهمال کاری، میزان تمرین و تلاش فرد، و همچنین استفاده از راهکارهای مناسب می تواند متفاوت باشد. برخی افراد ممکن است با استفاده از راهکارها و تمرین های مکرر به راحتی از اهمال کاری خود فاصله بگیرند؛ در حالی که برای دیگران این فرایند زمانبر تر و پیچیده تر باشد. اما با تمرین مداوم، تصمیم گیری قاطعانه و اعتقاد به توانایی تغییر، هر فرد میتواند به تدریج از اهمال کاری خود فاصله بگیرد و به سمت اهدافش حرکت کند.
پیشنهاد مطالعه: رسیدن به موفقیت در ۱۰۰ روز
خودتان را به یک شیوه ی جدید کاملا معمولی دوباره تعریف کنید. انتخاب کنید نه یک قربانی باشید و نه یک نابغه. تنها کافیست یک مدیر معمولی باشید. تمام تصاویر رویایی که از خودتان ساخته اید را رها کنید، قربانی بودن را رها کنید این ها تصاویری هستند که ما دوست داریم برای خودمان بسازیم و باور کنیم؛ اما همزمان ما را از رسیدن به خیلی از اهداف دور نگه می دارند. اگر کسب و کارتان آن طوری که می خواهید نیست باید گشوده باشید. گشوده برای درد کشیدن، گشوده برای خطا کردن، گشوده برای شکست خوردن و… . مدیر معمولی باشیم، آدم معمولی باشیم و بخواهیم که اشتباه کنیم.
منبع: مشاوره کسب و کار آکو
با پر کردن پرسشنامه ذیل از وضعیت موجود در کسب و کارتان مطلع شوید.
خیلی خوب در خصوص عللش توضیح داده شد
بهتر بود راهکار های رفع اهمال کاری هم به صورت ساده و عملی توضیح داده میشد
سلام جناب محمدی
تشکر از توجه شما
حتماً محتوای جدید بابت راه کارهای اهمال کار رو براتون میزاریم