یکی از داستان‌های الهام‌بخش برای استارتاپ‌ها، سایت Airbnb است. در سال 2007، بنیانگذاران سایت یعنی برایان چسکی و جو گبیا، با کمبود هتل‌های موجود در شهر سانفرانسیسکو در حین برگزاری کنفرانس طراحان صنعتی، به فکر اجاره بخشی از خانه‌شان به مهمانان بازدیدکننده این کنفرانس افتادند. این ایده پس از رقابت در مسابقات استارتاپی، به سایت Airbnb تبدیل شد.

این استارتاپ در ابتدا با مشکلات مالی و مدیریتی مواجه بود، اما با پایبندی به ایده اصلی خود، به یک شرکت بزرگ با ارزش نزدیک به ۳.۴ میلیارد دلار تبدیل شده است. این داستان به ما نشان می‌دهد که ایده عالی، معمولاً با برنامه‌ریزی و جستجوی راه‌حل مناسب برای مشکلات شروع می‌شود و پایداری آن، به دلیل پایبندی به فرآیند توسعه و رفع مشکلات، امری حیاتی است. سایت Airbnb همچنین به مسافران در سراسر جهان این امکان را می‌دهد که با کمترین هزینه در خانه‌ها و آپارتمان‌های مسافران دیگر اقامت کنند و به میزبانان نیز این فرصت را می‌دهد که از املاک خود به عنوان منبع درآمد استفاده کنند.

اپلیکیشن اینستاگرام از ابتدای راه‌اندازی، توانست رشد سریعی را تجربه کند. بنیانگذار کوین سیستروم با نام Burbn، اپلیکیشن اشتراک‌گذاری عکس را راه‌اندازی کرد و در یک روز ۲۵ هزار کاربر جذب کرد. این به دلیل سرمایه‌گذاری خطرپذیر کوین سیستروم در اوایل راه‌اندازی و همچنین ویژگی منحصر به فرد اشتراک‌گذاری عکس بود که هیجان‌انگیز بود زیرا بسیاری از برنامه‌های رسانه‌های اجتماعی بیشتر بر روی اشتراک‌گذاری مکان تمرکز داشتند.

موفقیت واقعی زمانی حاصل شد که استارت‌آپ نام خود را به اینستاگرام تغییر داد و مدل کسب‌وکار را تغییر داد. اینستاگرام در هفته اول پس از راه‌اندازی برای iOS، ۱۰۰ هزار کاربر جذب کرد و کمتر از دو ماه بعد به یک میلیون کاربر رسید. اینستاگرام با شناسایی عنصر گمشده در برنامه‌های رسانه‌های اجتماعی آن زمان، مدل کسب‌وکار خود را تغییر داد و بازار بزرگ‌تری را فتح کرد

هدف اصلی Mailchimp، به دست آوردن رشد عظیمی نبود – فقط کمک به مشتریان خود با ارائه خدمات مورد نیاز آنها بود. بنیانگذاران، بن چستنات و دن کورزیوس، در حال طراحی وب سایت بودند که چندین مشتری در مورد اضافه کردن بازاریابی ایمیلی به وب سایت خود جویا شدند.

پس از استفاده از کد قدیمی برای پروژه قبلی، آنها توانستند Mailchimp را به عنوان یک پروژه جانبی ایجاد کنند که در نهایت به تلاشی به ارزش تقریبی 4.2 میلیارد دلار تبدیل شد. انتخاب زیرکانه بنیانگذاران برای تمرکز بر پروژه جانبی Mailchimp، به دلیل عدم اشتیاق به کسب و کار قبلی و تمایل به کمک به کسب و کارهای کوچک برای موفقیت، صحیح بود. این تفکر نتیجه‌بخش بوده است.

داستان موفقیت اوبر، پر از رشد سریع، بحث و جدل و الهام‌بخشی برای کارآفرینان جدید و با تجربه است. ایده Uber، اپلیکیشن معروف اشتراک‌گذاری سواری، توسط تراویس کالانیک و گرت کمپ، دو بنیانگذار استارت‌آپ موفق قبلی، در سال ۲۰۰۸ به وجود آمد. هنگامی که این زوج نتوانستند در یک شب زمستانی در پاریس تاکسی پیدا کنند، راه‌حلی برای مشکل خود پیدا کردند: سفارش سواری از طریق تلفن همراه.

Uber Technologies در سال ۲۰۰۹ به صورت رسمی تأسیس شد و به سرعت به یکی از گران‌ترین استارت‌آپ‌ها در جهان تبدیل شد. در حال حاضر، این شرکت چندین رقیب خود را در صنایع مختلف مانند Lime و Postmates خریداری کرده است. چیزی که به عنوان راه‌حلی برای مشکل گسترده شروع شد، به معادن طلایی برای کارآفرینان تبدیل شده است که با ایده‌های خلاقانه‌تر و جدیدتر به بازار خدمات ارائه می‌دهند.

مثال بعدی در لیست استارت آپ های موفق ما، Pinterest است. برخلاف بسیاری از شرکت‌های استارت‌آپ، پینترست برای جذب تمام کاربران – بدون نیاز به اقامت در دره سیلیکون و فناوری – ایجاد شده است. اما بنیانگذاران بن سیلبرمن، ایوان شارپ و پل اسکیرا به همینجا سر نزدند. با تمرکز بر ایجاد تجربه‌ای کاملاً منحصر به فرد در رسانه‌های اجتماعی، Pinterest به یک شرکت 11 میلیارد دلاری تبدیل شد.

در ابتدا، Pinterest یک پلتفرم تنها با دعوت بود. این انحصار به شرکت اجازه داد تا در ایجاد تجربه‌ای که کاربران به دنبال آن بودند، پیشروی کند. بن سیلبرمن حتی تا جایی پیش رفت که شماره تلفن خود را روی سایت قرار داد تا کاربران بتوانند به راحتی با او در مورد سایت تماس بگیرند. این فداکاری نتیجه‌بخش بود و حالا Pinterest، یک پلتفرم منحصر به فرد (و پرسود) است که به جای به‌روزرسانی‌های زندگی، بر روی اشتراک‌گذاری، ذخیره و سازماندهی علایق تمرکز دارد و آنها را از رقبا متمایز می‌کند.

شو دزل یک شرکت تاسیس شده توسط کیم کارداشیان، برایان لی، رابرت شاپیرو و ام.ال.لی است. این شرکت در گذشته به عنوان یک استارتاپ از نظر بسیاری شکست خورده به حساب می‌آمد، با این حال، علیرغم این مشکلات، شو دزل با معرفی خدمات خود به کاربران و جذب یک میلیون مشتری، موفقیت اولیه خود را ثابت کرد. با این حال، شو دزل در تلاش برای چرخاندن تجارت با فعالیت به عنوان یک سایت تجارت الکترونیک، موفقیت بیشتری نداشت و مدل اشتراک اصلی خود را کنار گذاشت.

حتی پس از تلاش ناموفق برای بازگرداندن یک نسخه جزئی از مدل اشتراک، شو دزل هنوز هم با مشکلاتی مثل از دست دادن مشتریان و موجودی بیش از حد روبرو بود. در نهایت، شو دزل توسط رقیب خود JustFab خریداری شد و با بازگرداندن مدل اشتراک اصلی خود، موفق به تبدیل کسب‌وکار خود از یک شرکت شکست خورده به یک شرکت موفق شد

مانند بسیاری از استارتاپ‌های موفق دیگر، Square نیز برای حل یک مشکل کوچک تاسیس شده است. جیم مک‌کلوی، یکی از بنیانگذاران، نتوانست فروش ظروف شیشه‌ای دست‌ساز خود به قیمت ۲۰۰۰ دلار را به وسیله کارت اعتباری پرداخت کند. با کمک جک دورسی، همچنین بنیانگذار توییتر، این زوج سیستم میکرو POSی با کاربری آسانی توسعه دادند که می‌توانست به همه جا برود و توسط هر کسی استفاده شود.

Square، علیرغم سودآوری نسبتاً کم در ابتدا، با نوآوری مداوم، ارائه ابزارهای مفید به بازرگانان و دسترسی به بازارهایی که هنوز به‌طور کامل بهره‌برداری نشده‌اند، در جایگاه برتری قرار گرفته است.

واتس‌اپ، برنامه‌ی پیام کوتاه محبوبی که به افراد در نقاط مختلف جهان کمک می‌کند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، از مکان غیرمنتظره‌ای شروع شد: ورزشگاه. هنگامی که یان کوم، یکی از بنیانگذاران واتس‌اپ، هنگام حضور در باشگاه، از تماس‌های از دست رفته‌اش ناامید شد، او و بنیانگذار دیگرش، برایان اکتون، واتس‌اپ را توسعه دادند تا به کاربران اجازه دهند با به‌روزرسانی وضعیت خود، زمان دریافت تماس خود را مشخص کنند.

آنچه داستان واتس‌اپ را منحصر به فرد می‌کند، این است که بنیانگذاران آن قصد ایجاد یک کسب و کار را نداشتند و مطمئناً هرگز انتظار نداشتند که این‌قدر موفق باشند. آن‌ها به سادگی می‌خواستند یک محصول مفید برای استفاده کنندگان ایجاد کنند که به یک تجارت به ارزش ۵.۵ میلیارد دلار تبدیل شد.

شرکت نتفلیکس در ابتدا یک سرویس DVD کرایه‌ای از طریق پست بود که مشتریان را ملزم به پرداخت هزینه برای هر اجاره می‌کرد. امروزه ارزش شرکت نتفلیکس بیش از ۳۰ میلیارد دلار است و بیانگر نمونه درخشانی از این است که چگونه چرخش یک مدل کسب و کار می‌تواند به شدت مسیر یک شرکت را تغییر دهد. همچنین، نتفلیکس زمانی که شروع به کار کرد، یکی از اولین شرکت‌هایی بود که خدمات اجاره DVD را ارائه کرد که محصول را مستقیما به درب منزل مشتری ارسال می‌کرد.

شرکت نتفلیکس سهم عادلانه‌ای از حوادث ناگوار و جنجال‌ها داشته است. با این حال، انعطاف پذیری آن گواهی بر ماهیت تجارت باهوش رهبران آن است. چرخش از DVD از طریق پست به سمت ایجاد محتوای برنده جوایز و حفظ یک مسیر ثابت در میان تعداد زیادی از رقبا، به نتفلیکس اجازه داد تا خود را به عنوان یکی از غول‌های رسانه‌ای پیشرو تثبیت کند.

بنیانگذاران لیفت، لوگان گرین و جان زیمر، این پلتفرم را در سال ۲۰۱۲ درست به عنوان خدمات شرکت موجود خود، زیم راید، ایجاد کردند. زیم راید یک شرکت کارپولینگ بود که به سفرهای بین شهری کمک می‌کرد. لیفت در ابتدا قرار بود به عنوان یک سرویس کارپولینگ مورد تقاضا باشد. با این حال، آن‌ها به سرعت متوجه شدند که فرصت بزرگی در بازار اشتراک سواری وجود دارد.

در زمانی که اوبر در بسیاری از شهرها تأسیس شده بود، لیفت توانست با تمرکز بر تجربه مشتری خود، به سرعت سهم بازار را به دست آورد. آن‌ها چیزهایی مانند سواری رایگان برای کاربران جدید و ارتباط شخصی‌تر با رانندگان خود ارائه کردند. لیفت نمونه‌ای کامل از شرکتی است که از قبل ایده‌ی موفق داشت و با کمی تغییر به موفقیت امروزی رسید.

ایلان ماسک، ثروتمندترین فرد جهان است و همیشه شیفته سفرهای فضایی بین کهکشانی بوده است. در سال ۲۰۰۲، او SpaceX را با هدف مقرون به صرفه تر کردن سفرهای فضایی به منظور استعمار مریخ تأسیس کرد.

SpaceX، علاوه بر موفقیت‌های فراوان، همیشه آسان نبوده است. این شرکت علاوه بر پرتاب‌های موشکی ناموفق متعدد، انتقادات عمومی را نیز دریافت کرده است. در ابتدا، این شرکت برای تأمین مالی سه پرواز راکتی با ۱۰۰ میلیون دلار خود ماسک موافقت کرد و پس از سقوط همه آن‌ها، ایلان دوباره بودجه چهارمین راکت را به تنهایی تأمین کرد. موفقیت SpaceX، درسی از عزم و جاه‌طلبی است که توسط بسیاری از بزرگترین کارآفرینان جهان قابل مقایسه نیست.

مارک زاکربرگ، فیسبوک را در سال ۲۰۰۴ زمانی که دانشجوی هاروارد بود، ایجاد کرد. او در ابتدا این سایت را به عنوان راهی برای ارتباط دانشجویان با یکدیگر ایجاد کرد، اما به سرعت بسیار بیشتر از آن شد. فیس‌بوک در حال حاضر یکی از محبوب‌ترین وب‌سایت‌های جهان است و نحوه ارتباط و ارتباط ما با یکدیگر را تغییر داده است.

اگرچه فیس‌بوک ممکن است موفق‌ترین استارت‌آپ از نظر مالی نباشد، اما مطمئناً یکی از تأثیرگذارترین استارت‌آپ‌ها است. این شرکت در برخی از بزرگترین رویدادهای تاریخ اخیر نقش داشته و افراد را از سراسر جهان به هم متصل کرده است.

یک لحظه غیرمنتظره لامپ، همان چیزی است که Doordash را به یک سرویس تحویل غذای موفق امروزی تبدیل کرد. زمانی که بنیانگذاران در حال کار برای ساخت فناوری‌هایی بودند که از طریق یک اپلیکیشن به کسب‌وکارهای کوچک کمک می‌کرد، یک صاحب کسب‌وکار کوچک به آن‌ها کمک کرد تا ایده‌ای را ایجاد کنند که پایه و اساس کسب‌وکار شان خواهد شد: کسب‌وکارهای کوچک زیرساختی برای تکمیل تحویل‌هایی که دریافت می‌کردند را نداشتند.

Doordash که در ابتدا Palo Alto Delivery نام داشت، با بنیانگذاران شروع شد که سفارشات خود را به دانشجویان در محوطه دانشگاه تحویل می‌دادند. امروز، ارزش بازار فعلی Doordash 42.7 میلیارد دلار است و این شرکت خدمات تحویل را در ۵۰ ایالت ارائه می‌دهد.

جان پل دجوریا، بنیانگذار برند تکیلا Patrón Spirits و برند مراقبت از مو John Paul Mitchell Systems، پیشینه‌ای را که از یک تاجر بسیار موفق و تاجر صنعت انتظار دارید، ندارد. او که قبلاً در یک باند خیابانی بود و در ماشینش زندگی می‌کرد، دایره‌المعارف‌ها را خانه به خانه می‌فروخت و بطری‌های شیشه‌ای را برای سپرده‌گذاری پس می‌داد.

زمانی که او John Paul Mitchell Systems را تأسیس کرد، با آرایشگر پل میچل و تنها ۷۰۰ دلار وام، در حالی که هنوز هم در ماشینش زندگی می‌کرد، بود. امروز، این کارآفرین ۴ میلیارد دلار ارزش دارد و به عنوان نمادی از خودساخته بودن، انعطاف‌پذیر بودن و همیشه باور به خود عمل می‌کند.